خاطرات یک پروانه ی گم شده

با هر نوشته، پیرتر می‌شویم

خاطرات یک پروانه ی گم شده

با هر نوشته، پیرتر می‌شویم

و






چند روزی می رم سفر...برام دعا کنید.





در گلوی من
ابر ِ کوچکی ست

می‌شود مرا بغل کنی؟
قول می‌دهم
گریه
کم کند...



مژگان عباسلو






نظرات 23 + ارسال نظر
8صدف چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 02:20 ب.ظ http://www.asantabligh.ir

سلام خوبی وبلاگ جالبی داری اگه خواستی یه سری هم به ما بزن گلم . راستی با سایتهای من تبادل لینک می کنی؟اینم آدرسی که تمام سایتهای من تو اون هست www.istgah.asantabligh.com/tabdol1.php

یه بدهکار چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 08:37 ب.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام...دست خدا به همراهتان....سفر خوب و خوشی برایتان آرزومندم...منتظر پست های قشنگ و نغزتان می مانم.....

سلام جناب قاضی:)

ممنونم برای این همه آرزوی خوش:)

بهزاد چهارشنبه 16 تیر 1389 ساعت 08:55 ب.ظ

تو گلوی منم یه بغضه
هنوز منتظرم تا اون بیاد و این گره رو باز کنه.
نیلوفر جان امیدوارم سفر خوب و راه بی خطری داشته باشی.

ممنونم بهزاد جان:)

سلام ...

دوست عزیز ...

راستش و بخوای واقعا عاشق وبلاگت شدم ...

نوشته هات و دوست داااارم ...

خوشحال می شم قدم مهربونت و به وبلاگ منم بزاری ...

راستی لینکت کردم ...

سلام دوست من

ممنون برای این ابراز احساسات:)

ممنونم برای اینکه لینکم کردی
در اولین فرصت بهت سر می زنم:)

ghazaleh دوشنبه 21 تیر 1389 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.ghazalehp.gigfa.com

gerye kam mikonam.....

گریه کم کن...

یه بدهکار پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 07:03 ب.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام....انگار هنوز بر نگشتی......خوش بگذره....

سلام
بالاخره رسیدم
ممنونم:)

حامد جمعه 25 تیر 1389 ساعت 09:43 ب.ظ http://pureformality.wordpress.com

اه که چقدر نگفته ها دارم که بنویسم اما افسوس قلمی ندارم که بنویسم ُ یا شایدم مغزم خراب شده . کرم ها مغزمو خوردند .

ناگفته ها گاهی برای نوشتن نیست دوست من...

ملیحه-علیرضا شنبه 26 تیر 1389 ساعت 02:00 ب.ظ http://malireza.blogfa.com

وبلاگ نو مبارک!

مرسی عزیزان دلم:دی:*

محمد مزده شنبه 26 تیر 1389 ساعت 08:39 ب.ظ http://foulex.blogsky.com

چه قشنگ که اینقدر به خودمون مطمئن نیستیم که باز هم قول گریه نکردن نمی دهیم ...
بنویسید !

شاید هم این قدر مطمئنیم که قول می دیم کم گریه کنیم:)
روی چشمم!

غریب دوشنبه 28 تیر 1389 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.gharibestan.com

دو دریچه دو نگاه دو پنجره
دو رفیق دو همنشین دو هنجره
دو مسافر دو مسیر زندگی
دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم
غصه ی عاشقی رو بلد شدیم
فکر می کردیم آخر قصه اینه
جز خدا هیشکی ما رو نمی بینه
دو غریبه دو تا قلبه در به در
دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین
دوتا دور افتاده ی تنها نشین
عاقبت جدا شدن دستای ما
گم شدیم تو غربت غریبه ها
آخر اون همه لبخند و سرود
چشمای پر حسادته زمونه بود
--------
سلام
آغوش اگر خیس نشود معنای این همه دلتنگی نامفهوم می ماند... گریه کردن از شوق هم یک دل سیر می خواهد و یک نگاه عاشق
نگاهتان همیشه عاشقانه باد
وبلاگ زیبایی دارید
خوشحال می شم به بنده هم سری بزنید

ممنونم برای این شعر قشنگ..عاشق این شعرم:)

ممنونم در اولین فرصت چشم:)

علیرضا(غریبه) چهارشنبه 30 تیر 1389 ساعت 10:03 ب.ظ

سلام
کجایی خانم خانما
نمی نویسی... نظر تأیید نمی کنی...
امیدوارم هیچ مشکلی برات پیش نیومده باشه و هر جایی هستی شاد و خوشبخت باشی

سلام علیرضا جان
همین دورو برا:)
راستش اول که سفر بودم بعدش هم لپ تاپم ناگهانی خراب شد...مودمش سوخت...بعدش هم که مهمون داشتیم و هزار و یه مورد دیگه:پی

منم برات آرزوی شادی و خوشبختی می کنم:)

زودیاک پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 12:37 ق.ظ http://ordibeheshtii.blogfa.com

درود

امیدوارم که خوش گذشته باشه بهتون

وقت خوش././././././.

ممنونم ...خوب بود:)

یه بدهکار پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 12:48 ق.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام...و من کماکان منتظر پست های قشنگتان هستم....

سلام...ممنونم بابت این انتظار:)

ناشناس شنبه 2 مرداد 1389 ساعت 04:15 ق.ظ

من چشم به راهتم
سر هر چار راهی که بنگری
رد نگاهم را خواهی یافت

یه بدهکار جمعه 8 مرداد 1389 ساعت 12:16 ب.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام...آپم....سری بزنی شادم میکنی....

حتما دوست من

سارا جمعه 8 مرداد 1389 ساعت 03:52 ب.ظ

دلم تنگ شده :(
کاش زودتر لپ تاپت درست بشه !!!

خدا رو شکر درست شد:دی
و خوشحالیم فقط از اینه که از روز اولش هم بهتر شده

ناشناس سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 03:05 ق.ظ

این چند روز چرا تبدیل شد به چند هفته ؟
دلتنگم .
نگرانم

معذرت خوام برای این نبودن ِ طولانی...همه چیز این بار دست به دست هم داده بود تا نشه وبلاگم رو آپ کنم...منو ببخشید

ناشناس پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 03:59 ق.ظ

تو گریه کن و من قول میدهم
دانه دانه اشک هایت را ببوسم .

یه بدهکار شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 12:37 ق.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام...ممنون که سر زدین...راستی نمیخواین آپ کنید؟

سلام

چرا که نه:)

پشت پرده شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 04:19 ب.ظ http://poshtehpardeh.blogfa.com/

قشنگ بود

ممنونم:)

ناشناس شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 07:34 ب.ظ

چرا قالبت عوض شده بانو ؟!

متاسفانه مشکلی پیش اومده که قالب قبلی قابل استفاده نیست...ایشالا درست میشه:)

بهزاد دوشنبه 18 مرداد 1389 ساعت 02:07 ب.ظ

سلام
نیلوفر جان دل تنگه وجودت و نوشته های وجودت شده...
منتظریم...

سیامک سالکی دوشنبه 18 مرداد 1389 ساعت 08:24 ب.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام نیلو جان، خوبی؟
واقعا بابت این غیبت طولانی شرمنده ام، خیلی خیلی گرفتار بودم و هستم، طوری که نمیدونم دوباره کی بتونم سری به اینترنت بزنم.
وبلاگ جدید مبارک، دفعه ی بعد که سر و کله ام تو اینترنت پیدا شد باید مشغول عوض کردن آدرسها بشم، آخه به جز تو دو سه تا دیگه از بچه ها هم آدرسشون عوض شده.
راستی یه نیمچه یادداشتم نوشتم و مثلا آپم!
مواظب خودت باش.

سلام سیامک خان..خوبم.شما خوبی؟


شرمنده چرا دوست من...همین که باشید و گاهی هم حالی از ما بپرسید یه دنیاست...حتی اگر هم بنویسی دوست من:)

شما هم مواظب خودت باش...شاد و خوشحال باشی:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد