خورشید که سر باز زد از تابیدن
درختی شدم
بی ریشه بی برگ
که نمی دانست
چگونه ایستاده است
زمان گذشت
تا بال های تو را دیدم
و هنوز حیرانم
چگونه یک پروانه
درختی را
نگاه داشته است...
مریم فرزانه
زمانی که لبانت زیر لبانم مزه ی گناه می گیرد
(نمی دونم شعر از کیه! ولی قشنگه)
پ.ن:
قالب وبلاگم خراب شده! ولی هنوز می نویسیم!!
پ.ن:
قالب قبلی رو گذاشتم!
- پیچیده به بند ِ رخت، یک نیلوفر
پیراهن ِ شسته زیر ِ لب می گوید.
***
مرا به ذهنت نه،
به دلت بسپار!
من
از گم شدن
در جاهای شلوغ
میترسم.
-مژگان عباسلو
پ.ن:
دلم خلخال می خواد !
دوستت دارم را ساده نگیر
نقش تنهایی ما
حک شده روی برهوت
تو بمان
تا دل کوه آب شود
آتش اَفشان به سراغ من بیچاره نیا
من همین چند قدم مانده به غم را دارم
دل من را نشِکَن
حس بُکُن حادثه را که اگر جمع شود
بغض هر ساله ی من...
دوستت دارم را ساده نگیر
که مبادا برود
از خاطر
همه ی سهم دلم
از دل تو
لحظه را بازی کن
و ببَر
جام ترک خورده ی غم های مرا
که مدارا کردم
نفس سبز کشیدم
تا تو بیدار شوی
به دلت یاد بده
گل لبخند بکارد بر لب
و ازین فاصله ها رنج نَبَر
که دلم تنگ نمی شد
اگر این جا بودی
دوستت دارم را ساده نگیر
پ.ن:
دوستت می دارم
تا ابدهای ابد...
بودنت
بوی چای دمکشیده بودپ.ن: این روزها هیچ شعری به دلم نمیشینه...گاهی ساعت ها توی نت دور می زنم...شعرهای شاعرایی رو که دوست دارم می خونم ...اما به دل نمی شینن لامصبا ! خودم هم که.......دلمون به بقیه خوش بود ...که اونا هم منو راضی نمی کنن... ولی چاره ای نیست...هی !
p.s
a cup of tea solves every thing.and you are my cup of tea
تیر نیستم
خواستی
رها کنی
پرندهام
نخواستی
پرم بده...
-مژگان عباسلو