خاطرات یک پروانه ی گم شده

با هر نوشته، پیرتر می‌شویم

خاطرات یک پروانه ی گم شده

با هر نوشته، پیرتر می‌شویم

ل مثل ِ لال !




هزاران شعر قشنگ دارم

از شاعرانی که همیشه مرا به وجد می آورند


ولی حرفی هست برای گفتن

که فقط در دل ِ من است

هیچ  رویایی و هیچ پروانه ای تا به حال درکش نکرده است


برای همین فقط پروانه ی مرده ای مثل من می داند که

منظور شاعر از سکوت ِ سکسکه ساز چیست...


دلم بهار می خواهد

دلم می خواهد فقط تنها گریه کنم.تنهای تنهای تنها !




نیلوفر.آبان ۸۹






ی مثل ِ یه عشق دو حرفی !




دوستت دارم را ساده نگیر

نقش تنهایی ما

حک شده روی برهوت


تو بمان

تا دل کوه آب شود


آتش اَفشان به سراغ من بیچاره نیا

من همین چند قدم مانده به غم را دارم


دل من را نشِکَن

حس بُکُن حادثه را که اگر جمع شود

بغض هر ساله ی من...


دوستت دارم را ساده نگیر

 که مبادا برود

از خاطر

همه ی سهم دلم

از دل تو

لحظه را بازی کن

و ببَر

جام ترک خورده ی غم های مرا

که مدارا کردم

نفس سبز کشیدم

تا تو بیدار شوی


به دلت یاد بده

گل لبخند بکارد بر لب


و ازین فاصله ها رنج نَبَر

که دلم تنگ نمی شد

اگر این جا بودی

دوستت دارم را ساده نگیر







پ.ن:

دوستت می دارم

تا ابدهای ابد...